به گزارش تحریریه، نشریه «آتلانتیک» در تحلیل مفصلی با عنوان «چگونه اسرائیل آسمان ایران را مال خود کرد» به ارزیابی چگونگی انجام این عملیات بزرگ پرداخت و «موفقیت این حمله، نوعی بازگشت به گذشته» خواند.
در بخش ذیل، ترجمه گزارش تحلیلی «مارک بودن» در نشریه آمریکایی فوق به طور کامل آمده است:
تقریباً بعید است که فناوری پنهانکار (stealth) پیشرفتهای که بمبافکنهای B-2 آمریکایی را در شب ۲۱ ژوئن هنگام حمله به تأسیسات هستهای ایران پوشانده بود، حتی ضروری بوده باشد. تا آن زمان، حریم هوایی ایران شبیه یک فرش قرمز شده بود. با دو ضربه سنگین—یکی در اکتبر گذشته و یکی در اواسط ژوئن—اسرائیل پیشتر پدافند هوایی ایران را نابود کرده و کنترل آسمان آن را بهدست گرفته بود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، مدعی شد که حملاتی که دستور آن را صادر کرد، «آرزوهای هستهای ایران را نابود کردند»؛ ادعایی که احتمالاً واقعیت ندارد. اما این حملات بیتردید آن جاهطلبیها را به عقب راندند. با این حال، این موفقیت متعلق به آمریکا نبود، بلکه متعلق به اسرائیل بود.
صرفنظر از بحث در مورد عقلانیت و کارآمدی حملات اسرائیل و آمریکا به ایران، یک نکته روشن است: اسرائیلیها روزها پیش از آنکه B-2ها به پرواز درآیند، به برتری کامل هوایی دست یافته بودند. چگونه این کار را کردند؟ این موضوع چه چیزی درباره سرنوشت ایران یا درباره جنگ هوایی در قرن بیست و یکم به ما میگوید؟ در چند روز گذشته، این پرسشها را از برخی افسران ارشد نظامی سابق—بیشتر آنها بهتازگی بازنشسته شدهاند—پرسیدم.
در زمانی که بحثها درباره آینده جنگهای هوایی عمدتاً بر پهپادها، ماهوارهها و موشکهای مافوق صوت متمرکز است، موفقیت اسرائیل (و شکست ایران) نوعی بازگشت به گذشته محسوب میشود. ژنرال جوزف وتل، که فرماندهی نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده و سپس فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) را بر عهده داشت و در سال ۲۰۱۹ بازنشسته شد، به من گفت: «فکر میکنم طرح کلی این عملیات سالهاست که روی کاغذ بود.»
او افزود: «اسرائیل مسلماً ورود به منطقه هدف را برای نیروهای ما کمی کمخطرتر کرد.»
حمله اسرائیل از فناوریهای بسیار مدرن استفاده کرد، اما کاملاً به آنها متکی نبود. و با آنکه اسرائیل بهسرعت پیروز شد، این پیروزی یکشبه بهدست نیامد.
موفقیت در وهله اول مستلزم آن بود که اسرائیل خود را در برابر اقدامات تلافی جویانه ویرانگر محافظت کند؛ این کار با از بین بردن نیروهای نیابتی ایران یعنی حزبالله و حماس انجام شد، و همچنین با کمک آمریکا، سپری مؤثر علیه موشکها و پهپادها ایجاد شد. حملات هوایی اسرائیل علیه اهداف ایرانی در آوریل ۲۰۲۴ احتمالاً در شناسایی و آسیب رساندن به پدافند هوایی ایران مؤثر بود. سپس دو عملیات مشترک نیروهای هوایی و عملیات ویژه انجام شد: نخستین عملیات در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (عملیات «روزهای توبه») و دومین عملیات در ۱۳ ژوئن (عملیات «شیر خیزان»).
ستاره هر دو عملیات، جنگنده F-35 «جنگنده ضربتی مشترک» بود که بسیار مورد انتقاد قرار گرفته است—هواپیمایی که بهدرستی برای توسعه و تولید پرهزینهاش مورد انتقاد واقع شد، و اخیراً به دلیل عقبماندن از فناوریهای پیشرفتهتر و ارزانتر بدون سرنشین مورد سرزنش قرار گرفته است.
ایلان ماسک در نوامبر گذشته F-35 را «منسوخشده» خواند. اما همین جنگندههای Adir (نسخه اسرائیلی F-35) بودند که در سال گذشته نخستین پروازهای پنهانی حیاتی را به عمق حریم هوایی ایران انجام دادند، بدون اینکه شناسایی شوند، و توانایی ایران برای ردیابی و سرنگونی هواپیماهای مهاجم را از بین بردند.
در نخستین موج حمله، F-35های اسرائیلی احتمالاً از کشورهای اردن، عراق، لبنان یا سوریه بدون کسب مجوز عبور کردند، آنقدر سریع حرکت کردند که واکنشی را ایجاد نکردند، و سپس وارد حریم هوایی ایران شدند. با توجه به نیروی هوایی ضعیف ایران، هواپیماهای قدیمی و خلبانان کمتجربهاش، هواپیماهای اسرائیلی در آسمان با خطر جدی مواجه نبودند. اما پدافند هوایی ایران، شامل موشکهای زمینبههوای روسی S-300 و احتمالاً S-400، مدرن و بسیار قدرتمند بوده اند.
این سامانههای پدافندی احتمالاً از جمله اهداف اصلی در موج نخست حمله اسرائیل بودند، اما خلبانان همچنین باید نسبت به تهدیدات آنی و فوری هوشیار میبودند. در کابینهای خود، خلبانان در میان نمایشگرهای بصری قرار داشتند—شامل تصاویر پروجکتشده در داخل شیشه چشمی کلاهخود و یک صفحهنمایش لمسی بزرگ در مقابلشان. این تصاویر حاصل ادغام دادههای دریافتشده از چندین حسگر هواپیما بودند که نمایی کامل، متحرک و کروی با زاویه ۳۶۰ درجه از محیط اطراف هواپیما فراهم میکردند.
خلبانان میتوانستند حضور جنگنده دشمن یا سامانه موشکی زمینبههوا را پیش از ورود به محدوده دید مستقیم یا برد هدفگیری شناسایی کنند، و در صورتی که رادار دشمن به هواپیمای آنها قفل میکرد، فوراً هشدار دریافت میکردند. در چنین شرایطی، ارزیابی تهدید و تصمیمگیری باید با سرعت انجام میشد. اگر هواپیما واقعاً مورد قفل راداری قرار گرفته بود، باید مشخص میشد که تهدید چقدر جدی است؛ آیا خلبان باید از مأموریت اصلی منحرف شده و به تهدید حمله کند، یا از آن اجتناب کرده و به مسیر خود ادامه دهد.
اسرائیل اعلام کرده است که در جریان حملات، هیچیک از جنگندههای آدیر (F-35 اسرائیلی) خود را که هرکدام حدود ۱۰۰ میلیون دلار ارزش دارند، از دست نداده است. در مقابل، ایران مدعی شده که در ماه ژوئن چهار فروند از آنها را سرنگون کرده است. در هر صورت، F-35ها موفق به انجام مأموریت شدند، احتمالاً با هدف قرار دادن سامانههای ضد هوایی و همچنین شبکههای کلیدی فرماندهی و کنترل که برای هماهنگی عملکرد این سامانهها ضروریاند.
این شبکهها متکی به ارسال دادههای راداری به مراکز فرماندهی هستند که نقش "چشم" سامانه را دارند و وضعیت حریم هوایی را برای نیروهای مدافع نمایش میدهند. نابود کردن این سیستمها موجب از کار افتادن قابلیت شناسایی ایران در برابر هواپیماها، پهپادها و موشکهای مهاجم شد.
این اقدام مسیر را برای دو موج دیگر حمله هوایی باز کرد که مجموعاً بیش از ۱۰۰ هواپیما را شامل میشد، از جمله جنگندههای غیرپنهانکار (non-stealth) F-15 و F-16، تانکرهای سوخترسان، هواپیماهای شناسایی، و بالگردهایی که یگانهای زمینی مخفی را به داخل خاک ایران منتقل کردند.
احتمالاً همین یگانهای زمینی در شناسایی پرتابگرهای موشکی متحرک نقش داشتند، کاری که شناسایی آنها از سطح زمین آسانتر از شناسایی هوایی است. ظاهراً تیمهای اسرائیلی موفق شدند بیشتر یا تمام سامانههای پدافندی ساخت روسیه را نابود کنند—چه بهطور مستقیم و چه با هدایت حملات هوایی. در همین حال، حملات هماهنگ در ژوئن، هواپیماهای F-14 و F-15 نیروی هوایی ایران را در حالیکه هنوز بر روی زمین بودند، از بین بردند.
عملیات نخست اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۴ (مهر 1403) تنها چند هفته پس از شلیک حدود ۱۸۰ موشک از سوی ایران به تلآویو و سایر اهداف در اسرائیل انجام شد؛ آن اقدام در واکنش به ترور رهبران حزبالله و حماس صورت گرفت. این عملیات در آن زمان از سوی افکار عمومی به عنوان اقدامی تلافیجویانه تلقی شد، اما در واقع هدف آن فراتر بود.
ژنرال بازنشسته نیروی هوایی ایالات متحده، دیوید دپتولا، که اکنون رئیس مؤسسه مطالعات هوافضای میچل است، به من گفت: «هدف اصلی این عملیات، تضعیف سامانههای دفاع هوایی ایران در آستانه اجرای حملهای گستردهتر بود.»
دپتولا از طراحان اصلی حملات هوایی عملیات طوفان صحرا در سالهای ۱۹۹۰–۹۱ برای بازپسگیری کویت از صدام حسین بود.
این حمله گستردهتر با نام "شیر خیزان" (Rising Lion) در تاریخ ۱۳ ژوئن آغاز شد و دهها سایت نظامی و هستهای ایران را هدف قرار داد، از جمله تأسیسات اصلی غنیسازی اورانیوم در نطنز، کارگاههای سانتریفیوژ در نزدیکی تهران، آزمایشگاههایی در اصفهان و راکتور هستهای اراک.
در این حملات، اسرائیل بدون آنکه تلفاتی متحمل شود یا هواپیمایی را از دست بدهد، موفق شد حدود ۳۰ تن از فرماندهان ارشد نظامی ایران را از جمله موارد زیر هدف قرار دهد:
سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران
حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
همچنین ۹ تن از دانشمندان ارشد هستهای کشور نیز کشته شدند.
در پی این حملات، آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران، به ناچار به پناهگاه رفت و برای شرایط اضطراری جانشینهایی تعیین کرد و بیشتر دستورات خود را از طریق یک دستیار معتمد صادر میکرد.
فناوری بهکاررفته علیه ایران بسیار پیشرفتهتر از آن چیزی است که ژنرال دپتولا در عملیات طوفان صحرا در اختیار داشت، اما به گفتهی او، الگوی عملیات تفاوت چندانی نکرده است: «حملاتی به همان مراکز ثقل که ما برای فلج کردن توانایی پاسخدهی صدام انجام دادیم—رهبری نظامی، فرماندهی و کنترل، و زیرساختهای حیاتی سیستمهای کلیدی.»
در قالبی مدرنتر، اسرائیل احتمالاً از پهپادهای تهاجمی بزرگ و یگانهای عملیات ویژهای استفاده کرده است که کوادکوپترها و میکروپهپادهای برد کوتاه را به کار میگیرند—ابزارهای پروازی بسیار کوچکی که میتوانند درون ساختمانها استفاده شوند و یا حامل مواد منفجره کوچک کشنده باشند یا اطلاعات دقیق برای هدفگیری ارائه دهند.
دپتولا از آنها با عنوان «موشکهای کروز ارزانقیمت» یاد کرد.
ژنرال بازنشسته جیم اسلایف، معاون سابق رئیس ستاد نیروی هوایی ایالات متحده، نیز به یاد عملیات طوفان صحرا افتاد، جایی که نخستین دستور کار نظامی «درهمشکستن سامانههای پدافند هوایی برای کسب برتری هوایی» بود.
حملات هوایی تنها زمانی مؤثرند که اطلاعاتی دقیق آنها را هدایت کند—و در این زمینه ممکن است مهمترین دستاورد اسرائیل رقم خورده باشد. ایالات متحده شبکههای جاسوسی گستردهای (هم انسانی و هم الکترونیکی) دارد و دامنه آنها جهانی است. تمرکز اسرائیل اما بسیار محدودتر بوده است. طی ۴۰ سال گذشته، اسرائیل تلاشهای خود را عمدتاً بر ایران و نیروهای نیابتیاش، بهویژه بر جاهطلبیهای هستهای ایران متمرکز کرده است. کشوری به وسعت ایالت نیوجرسی با تنها دو شهر بزرگ، در صورت حمله هستهای احتمالاً تابآوری نخواهد داشت.
ماموران موساد در سطوح بالای دولت و ارتش ایران نفوذ کردهاند و در تمام حوزههای جامعه ایرانی جاسوسانی را جذب کردهاند. دولت مذهبی ایران بهشدت نامحبوب است. با توجه به دقت ضربات انجامشده، بهنظر میرسد که اسرائیل از شبکهای عمیق و گسترده از خبرچینهای ارزشمند بهره برده است.
بسیاری از ایرانیان برجستهای که کشته شدند، از پیش میدانستند که در تیررس اسرائیل قرار دارند و احتمالاً تدابیر احتیاطی اتخاذ کرده بودند. کشتن آنها نیازمند اطلاع دقیق از محل و زمان حضورشان بود. ژنرال بازنشسته ریموند توماس، فرمانده پیشین فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده، میگوید: «فکر میکنم همه ما میدانیم که اسرائیلیها زیرساخت اطلاعاتی فوقالعادهای در داخل ایران دارند. بهنظرم آنها کاملاً در دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران نفوذ کردهاند. جزئیاتش را نمیدانم، اما مطمئنم که همهجا حضور دارند.»
احتمالاً تیمهای عملیات ویژه اسرائیل برای انهدام مستقیم اهداف یا برای ایفای نقش تیم نجات در صورت سرنگونی هواپیماهای اسرائیلی، به داخل خاک ایران اعزام شدهاند. اما مهمتر از همه، وظیفه آنها هدایت دقیق حملات هوایی به سوی اهداف بوده است.
یکی از افسران ارشد بازنشسته به من گفت: «اگر قرار است رهبران نظامی یا دانشمندان را هدف قرار دهید، به احتمال زیاد نیروهای عملیات ویژه اسرائیل روی زمین حضور دارند و دقیقاً میدانند مثلاً فلان ژنرال کجاست. مثل اینکه بگویند: ‘ما ژنرال جونز را دنبال کردهایم، میدانیم که وارد این ساختمان مسکونی شده و الان در طبقه یازدهم است.’ و اگر قصد دارید موشک تاماهاوک (TLAM) شلیک کنید، باید پنجره طبقه یازدهم را هدف بگیرد، درست است؟» او افزود که چنین اطلاعاتی از ماهواره قابل دریافت نیست.
سامانههای دفاعی نظامی ایران و همچنین شبکههای دولتی و تحقیقاتی این کشور، طی دههها همکاری ایالات متحده و اسرائیل در حوزه اطلاعات سیگنالی (SIGINT) — یعنی اطلاعات حاصل از رهگیری و شنود — در معرض رصد کامل قرار گرفته بودند.
یکی از ژنرالهای بازنشسته ارتش ایالات متحده به من گفت: «آنچه اسرائیلیها در آن بسیار توانمند هستند و ما نیز در آن تخصص داریم، ادغام چندین شاخه اطلاعاتی است. نه فقط تصاویر ماهوارهای، بلکه اطلاعات الکترونیکی، جمعآوری دادههای فرکانس رادیویی (RF) از فضا، و یک تمرکز مداوم و بلندمدت. تحلیلگرها سالها حرکات وسایل نقلیه، تجهیزات و غیره را دنبال کردهاند. بهنظرم آنچه اکنون شاهد آن هستیم، میزان شفافیتی است که با داشتن قابلیتهای درست حاصل میشود.»
از جمله مواردی که در اثر عملیاتهای اطلاعاتی «شفاف» شدند، سامانههای موشکی زمینبههوای ایران بودند. ژنرال بازنشسته نیروی هوایی، جیم اسلایف، گفت: «از طریق تحلیل اطلاعات، متوجه میشوید که گرههای کلیدی یک شبکه پدافند هوایی کجاست. وقتی به آنها حمله میکنید، کل سیستم فرو میپاشد.»
تحلیلهای اطلاعاتی بلندمدت همچنین قادر است عادات و تحرکات فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای مهم ایران را رهگیری کند. از گزارشها، برای هدف قرار دادن این افراد، اسرائیل از پهپادهای کوچک استفاده کرده است، «دقیقاً مشابه آنچه اوکراینیها در روسیه به کار گرفتند». ژنرال بازنشسته ریموند توماس چنین گفت، با اشاره به حملات «تار عنکبوت» که اوایل سال جاری میلادی، حدود ۳۴ درصد از هواپیماهای روسی حامل موشکهای کروز را روی زمین منهدم یا آسیبزده کرد. این پهپادهای کوچک ممکن است طی ماهها یا سالها بهصورت قطعات جداگانه به ایران قاچاق شده باشند، یا به گفته توماس، شاید با استفاده از چاپگرهای سهبعدی در داخل ایران تولید شدهاند.
بخش عمدهای از آسیبپذیری ایران، ناشی از عملکرد خودش است. نیروی نظامی و حکومت ایران به دلیل سالها فساد و مدیریت ضعیف دچار مشکل شدهاند—ارتقاها بر مبنای وفاداری یا روابط خانوادگی انجام میشود، نه شایستگی.
یکی از مقامات ارشد پیشین وزارت دفاع ایالات متحده به من گفت: «این یک رژیم فاسد است. آنها عملاً در توهمات خودشان غرق شدهاند. از ابتدا هم در سامانههای دفاع هواییشان حفرههای بزرگی وجود داشت.» او ادامه داد: «همیشه راههایی برای ورود و خروج وجود داشته است.»
از نظر ژنرال دپتولا، که مطالعاتی در حوزه جنگ هوایی دارد، عملیات موفق اسرائیل «فعلاً باید این تصور را کنار بگذارد که دیگر نیازی به هواپیماهای سرنشیندار نداریم.» او اذعان کرد که جنگندههای بدون سرنشین—از نوعی که توسط بسیاری از تحلیلگران دفاعی پیشبینی و تبلیغ میشود—در راه هستند. «اما من اینجا هستم که به شما بگویم این روند بسیار طولانیتر از چیزی خواهد بود که مردم با توجه به تبلیغات رسانهها انتظار دارند.» او گفت که مدت زیادی طول خواهد کشید تا هوش مصنوعی بتواند به سطحی برسد که «یک ذهن انسانی درون یک هواپیمای مجهز به حسگرها و سامانههای شلیک بتواند انجام دهد.»
ایران در این عملیاتها تحقیر شده و احتمالاً راههایی برای انتقام پیدا خواهد کرد. چتر هوایی که اسرائیل بر فراز ایران ایجاد کرده، برای نیروی هوایی نسبتاً کوچک این کشور بسیار پرهزینه است و نمیتواند برای مدت طولانی حفظ شود. پروازهای مستمر برای حفظ این برتری هوایی نیازمند کسب اجازه از کشورهای عربی خواهد بود که احتمال همکاری آنها بسیار کم است، و در نتیجه، استقرار نیروی هوایی اسرائیل در خاک کشورهای دوست هزینهها را بیشتر خواهد کرد.
با این حال، حتی اگر ایران بتواند بخشهایی از سامانههای پدافندی خود را بهسرعت بازسازی کند، اسرائیل نشان داده که این سامانهها چقدر سریع قابل نابودیاند. در آینده قابل پیشبینی، اسرائیل کنترل آسمان ایران را در اختیار دارد.
ژنرال بازنشسته مارک ساسوِیل از نیروی هوایی ایالات متحده توضیح داد: «شما میتوانید هر چیزی را که بخواهید بر فراز قلمرو دشمن بفرستید: جنگندهها، هواپیماهای سوخترسان، پلتفرمهای اطلاعاتی، شناسایی، تجسسی و دیگر سامانههای سنجش و قابلیتها. شما اساساً میتوانید بدون هیچ مانعی بر فراز پایتخت دشمن عملیات انجام دهید و آنها هیچ کاری از دستشان برنمیآید، چون نمیتوانند شما را هدف قرار دهند. حتی احتمال دارد که ندانند شما در حال انجام چه کاری هستید، و شما میتوانید هر زمان که بخواهید حمله کنید.»
همانطور که ایالات متحده انجام داد—با کمک اسرائیل.
*متن فوق ترجمه کامل گزارش چند روز قبل نشریه آتلانتیک است و بیانگر دیدگاه تحریریه نیست.
پایان/
نظر شما